............. محسن صمدی .............

.......... سایت شخصی محسن صمدی......... MOHSEN SAMDADI
خبری


کارگزاران


سایت شخصی مهندس محسن صمدی
وب سایت
وب سایت
بورس سرا آنلاین

mohsen samadi

🔺 ℳ❆みֆΞЛ ⌛

آخرین مطالب
  • ۱۹ آذر ۹۶ ، ۲۳:۰۳ راز پیشرفت ژاپن
  • ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۰ کاریکلماتورهای تلخ و شیرین
  • ۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۳۷ سخنان زیبا و آموزنده الهی قمشه ای
  • ۰۳ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۵۱ 8 نکته برای افراد کم اراده
  • ۰۳ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۲۱ خواب
  • ۱۸ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۴۰ دل 7
  • ۱۸ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۴۰ دل13
  • ۱۸ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۳۹ دل12
  • آخرین نظرات
    نویسندگان


    ............. محسن صمدی .............

    .......... سایت شخصی محسن صمدی......... MOHSEN SAMDADI


    ۲۲ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است


    یک متخصص مغز و اعصاب گفت: عطرهای تند و برخی مواد غذایی مانند پیاز خام، شکلات، غذاهای تند و پر ادویه، هات‌داگ، شیر، ماست و به ویژه پنیر، گوجه‌فرنگی، پرتقال، توت‌فرنگی، موز و مصرف سیگار می‌تواند موجب تشدید سردرهای میگرنی شود.، فاطمه خمسه میگرن را سردردی عنوان کرد که به ۲ صورت شایع و کلاسیک دیده می‌شود. در میگرن کلاسیک قبل از سردرد فرد علائمی مانند ایجاد خطوط زیگزاگ از یک طرف چشم و گسترش آن به تمام چشم تجربه می‌کند و پس از حدود ۱۵ دقیقه سر درد آغاز می‌شود.

    میگرن آبشاری چیست؟
    وی افزود: در میگرن شایع سردرد به شکل ناگهانی شروع می‌شود و از کم به زیاد می‌رسد. این نوع میگرن مانند آبشار است.

    این نورولوژیست گفت: ۱۰ تا ۲۰ درصد جمعیت عمومی دچار سردردهای میگرنی می‌شوند و این اختلال در زنان بیشتر از مردان است،‌همچنین سن شیوع میگرن حدود ۳۵ سالگی است هر چند انتظار می‌رود با افزایش سن از شدت و دفعات سردردهای میگرنی کم شود، اما مواردی نیز وجود دارد که نشان می‌دهد شروع این سردردها در دوران یائسگی است.

    شیوع سردرد در نوزادان
    این نورولوژیست ادامه داد: سردرهای میگرنی در نوزادان و کودکان ۴ ساله نیز شایع است. وی افزود: سر درد میگرنی ضربان‌دار و معمولا یک طرفه است، اما همیشه نباید در یک سمت سر اتفاق بیفتد و چنانچه سردردی همیشه یک طرفه باشد باید بررسی شود.
    مکس پین
    ۲۱ آبان ۹۳ ، ۱۹:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    یک روز در روستا اسب پیرمردفرار کرد.

    همه گفتند چه بدشانسی!

    پیرمرد گفت:از کجا معلوم؟

    چند روز بعد اسب پیرمرد  با یک گله اسب برگشت.

    همه گفتند چه خوش شانسی!

    پیرمردگفت:ازکجامعلوم؟

    چند روز بعد پسر پیرمرددرحالی که داشت یکی از اسبها را رام میکرد از پشت اسب بزمین خورد و پایش شکست.

    همه گفتند:چه بدشانسی!

    پیرمردگفت:از کجا معلوم؟

    چند روز بعد ژاندارم هابه روستا آمدند و همه جوانان را برای جنگ بردند بغیر از پسر پیرمرد که پایش شکسته بود.

    همه گفتند:عجب خوش شانسی!

    پیرمردگفت:از کجامعلوم؟

    حالا زندگی ما هم پر از این "ازکجامعلوم " ها است! 

    پس بدون هیچ چشم داشتی مهربانانه حراج محبت کنیم.

    چون از کجا معلوم شاید.پ

    مکس پین
    ۱۳ آبان ۹۳ ، ۱۳:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    کل آب اقیانوس هم نمی تواند یک قایق را غرق کند مگر آن که خود قایق سوراخ باشد؛

    آری، از ماست که بر ماست ...


    مکس پین
    ۱۱ آبان ۹۳ ، ۲۳:۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    زندگی کنید برای رویاهایی که منتظر حقیقی شدن به دست شما هستند.

    شما فرصتی برای بودن دارید. پس ساکت ننشینید.

    بگذارید همه بدانند که شما با تمام توانایی ها و کاستی ها شاهکار زندگی خودتانید.

    کافی است لحظات گذشته را رها کرده و برای ثانیه های آینده زندگی کنید. چون رویاهایتان آنجاست و شما فقط و فقط یکبار فرصت زندگی کردن دارید .


    مکس پین
    ۱۱ آبان ۹۳ ، ۲۳:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    گاهی وقتا لازمه مثل یک رهبر ارکستر رفتار کنیم :

    به همه پشت کنیم و مشغول کار خودمون باشیم

    چون درست بعد از اینکه کارمون تموم شد ، همه ی اون کسانی که بهشون پشت کرده بودیم

    مجبورن بلند بشن و تشویقمون کنن .

    مکس پین
    ۱۱ آبان ۹۳ ، ۲۳:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﭼﺮﺍ ﺁﺩﻡ ﺍﻭﻝ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﻴﺸﻪ ... ﺑﻌﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻴﺸﻪ ..؟ !

    ﮔﻔﺖ ﻣﻨﻢ ﺍﻭﻝ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻡ ﺑﻌﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﺷﺪﻡ !..

    ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻖ ﭼﻪ ﮐﺴﻲ ﺷﺪﻱ؟

    ﮔﻔﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻮ ..

    ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻲ ﺗﻨﻬﺎﺕ ﮔﺬﺍﺷﺖ؟

    ﮔﻔﺖ ﺧﻮﺩِ ﺗﻮ !..

    ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺰﺍﺭ ﺑﻴﺎﻡ ﭘﻴﺸﺖ ..

    ﺧﻨﺪﻳﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ

    ﻣﻦ ﭘﯿﺶ ﺗﻮﺍﻡ ...... ﺗﻮ ﮐﺠﺎﯾﯽ...؟!

    مکس پین
    ۱۱ آبان ۹۳ ، ۲۲:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    ثروت کوروش بزرگ چقدر بود ؟


    زمانی کرزوس به کورش بزرگ گفت چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمی داری و همه را به سربازانت می بخشی.

    کورش گفت اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟

    گرزوس عددی را با معیار آن زمان گفت.

    کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد. 

    سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوششان رسانید.مردم هرچه در توان داشتند برای کورش فرستادند. وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند ، از آنچه کرزوس انتظار داشت بسیار بیشتر بود.

    کورش رو به کرزوس کرد و گفت ، ثروت من اینجاست.اگر آنها را پیش خود نگه داشته بودم ، همیشه باید نگران آنها بودم . زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهره اند مثل این می ماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد..

    این پدرایران بوده توکه فرزندشی ببینم چقدرمردم رو از کارهای این مردبزرگ آگاه میکنی !!! ؟؟؟ !!! ....

    درود بر پدرمان کوروش بزرگ               اونوقت کورش رو از درس تاریخ و جغرافیا  حذف کردند

    مکس پین
    ۱۱ آبان ۹۳ ، ۲۲:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    ﻫﻤﺴﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ

    ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽﮐﺮﺩ

    ﻭ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻂ ﻣﯽﮐﺸﯿﺪ .

    ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟

    ﮔﻔﺖ : ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽﺳﺎﺯﻡ

    ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻣﯽﻓﺮﻭﺷﯽ؟

    ﮔﻔﺖ : ﻣﯽﻓﺮﻭﺷﻢ .

    ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻥ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ؟

    ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﺒﻠﻐﯽ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ !

    ﻫﻤﺴﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻣﺒﻠﻎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ

    ﺑﺪﻫﻨﺪ ، ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻣﯿﺎﻥ ﻓﻘﯿﺮﺍﻥ

    ﻗﺴﻤﺖ ﮐﺮﺩ .

    ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺷﺐ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﻬﺸﺖ

    ﺷﺪﻩ، ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪ

    ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺍﺧﻞ ﺷﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﺍﻩ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ ﻭ

    ﮔﻔﺘﻨﺪ:

    ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﺴﺮ ﺗﻮﺳﺖ !!..

    ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ ؛

    ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻗﺼﻪﯼ ﺁﻥ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ !

    ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻧﺰﺩ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ

    ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽﺳﺎﺯﺩ .

    ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻣﯽﻓﺮﻭﺷﯽ؟

    ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﮔﻔﺖ : ﻣﯽﻓﺮﻭﺷﻢ .

    ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ :

    ﺑﻬﺎﯾﺶ ﭼﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺍﺳﺖ؟

    ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﺒﻠﻐﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ!

    ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﻧﺎﭼﯿﺰﯼ

    ﻓﺮﻭﺧﺘﻪﺍﯼ !

    ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻫﻤﺴﺮﺕ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ

    ﺗﻮ

    ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯽﺧﺮﯼ !!!

    ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ، ﻓﺮﻕ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺳﺖ !!!...

    ﺍﺭﺯﺵ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺭﺿﺎﺀ

    ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ،

    مکس پین
    ۱۱ آبان ۹۳ ، ۲۲:۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    پرﻓﺴﻮﺭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﺗﺤﺼﻴﻼﺗﻢ ﺩﺭ

    آمریکا ﺩر یک ﻛﺎﺭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﺧﺘﺮ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎﻳﻲ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﻭ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ فیلیپ، ﻛﻪ ﻧﻤﻴﺸﻨﺎﺧﺘﻤﺶ ﻫﻤﮕﺮﻭﻩ ﺷﺪﻡ . ﺍﺯ

    ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﻓﻴﻠﻴﭗ

    ﺭﻭ ﻣﻴﺸﻨﺎﺳﻲ؟ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﮔﻔﺖ ﺁﺭﻩ، ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮﻱ ﻛﻪ

    ﻣﻮﻫﺎﻱ ﺑﻠﻮﻧﺪ

    ﻗﺸﻨﮕﻲ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺭﺩﻳﻒ ﺟﻠﻮ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ ! ﮔﻔﺘﻢ

    ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﻛﻴﻮ ﻣﻴﮕﻲ !

    ﮔﻔﺖ ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺵ ﺗﻴﭗ ﻛﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﭘﻴﺮﺍﻫﻦ

    ﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺭﻭﺷﻦ

    ﺷﻴﻜﻲ ﺗﻨﺶ ﻣﻴﻜﻨﻪ ! ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﻣﻨﻈﻮﺭﺕ

    ﻛﻴﻪ؟ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﻮﻥ

    ﭘﺴﺮﻱ ﻛﻪ ﻛﻴﻒ ﻭﻛﻔﺸﺶ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺳﺖ ﻫﺴﺖ

    ﺑﺎﻫﻢ ! ﺑﺎﺯﻡ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ

    ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﻛﻲ ﺑﻮﺩ ! ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﺗﻮﻥ ﺻﺪﺍﺷﻮ ﻳﻜﻢ

    ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ

    ﻓﻴﻠﻴﭗ ﺩﻳﮕﻪ، ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻲ ﻛﻪ ﺭﻭﻱ

    ﻭﻳﻠﭽﻴﺮ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ ...

    ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﻛﻴﻮ ﻣﻴﮕﻪ ﻭﻟﻲ ﺑﻪ ﻃﺮﺯ

    ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺑﺎﻭﺭﻱ

    ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﻓﻜﺮ ... ﺁﺩﻡ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎﻳﺪ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺑﻪ

    ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﻛﻪ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎﻱ ﻣﻨﻔﻲ ﻭ ﻧﻘﺺ ﻫﺎ ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﻲ ﻛﻨﻪ ...

    ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺑﻪ ﻣﺜﺒﺖ ﺩﻳﺪﻥ ﺍﮔﺮ ﻛﺎﺗﺮﻳﻦ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﺭ

    ﻣﻮﺭﺩ ﻓﻴﻠﻴﭗ

    ﻣﻴﭙﺮﺳﻴﺪ ﭼﻲ ﻣﻴﮕﻔﺘﻢ؟ ﺣﺘﻤﺎ ﺳﺮﻳﻊ ﻣﻴﮕﻔﺘﻢ

    ﻫﻤﻮﻥ ﻣﻌﻠﻮﻟﻪ ﺩﻳﮕﻪ !!

    ﻭﻗﺘﻲ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺩﻳﺪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ

    ﻛﺮﺩﻡ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻛﺸﻴﺪﻡ

    مکس پین
    ۱۱ آبان ۹۳ ، ۲۲:۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

    اسکندر قبل از حمله به ایران مستأصل بود.

    ازخودمی پرسیدکه چگونه برمردمی که ازمردم من بیشتر می فهمندحکومت کنم؟


    یکی از مشاوران می گوید:کتاب هایشان را بسوزان...

    خردمندانشان را بکش ...

    و دستور بده به زنان و کودکانشان تجاوز کنند».


    اما یکی دیگر از مشاوران پاسخ داد:نیازی به چنین کاری نیست.

    از میان مردم آنها را که نمی فهمند به کارهای بزرگ بگمار...

    آنها که می فهمندبه کارهای پست بگمار...


    نفهم ها همیشه شکرگزار تو خواهند بود...

    فهمیده هایا به سرزمین های دیگر کوچ می کنند یا خسته وسرخورده،عمر خود را تا لحظه مرگ در گوشه ای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد.

    مکس پین
    ۱۱ آبان ۹۳ ، ۲۲:۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر